آزادی از دل سوزی به حال خود

آزادی از دل سوزی به حال خود

«در آن میان، مردی بود که س یوهشت سال زمینگیر بود. چون عیسا او را در آنجا خوابیده دید و دریافت که دیری است بدین حال دچار است، از او پرسید: «آیا می خواهی سلامت خود را بازیابی؟» (یوحنا ۵: ۵- ۶)

برای سالیان سال، فریاد قلب من این بود: «خدایا! چرا من؟! » و این امر افکار مرا احاطه کرده بود و نگرش روزانه ام را تحت تأثیر قرار داده بود. من در بیابانِ احساس ترحم به خود، زندگی می کردم و این برای من، خانواده ام و نقشۀ خدا برای زندگیم مشکل ایجاد کرده بود. احساس می کردم به خاطر بدرفتاری هایی که در دوران کودکی تجربه کرده بودم، چیزی از آنها طلب دارم. برای دریافت طلبم، چشم به دست مردم داشتم؛ در صورتی که باید به خدا رجوع می کردم.

هنگامی که عیسا مرد مفلوجی که ۳۸ سال برای معجزه در کنار حوض بیت حِسدا منتظر بود را ملاقات کرد، از او پرسید که آیا واقعاً می خواهد شفا یابد؟ افراد زیادی هستند که معجزه می خواهند، اما مانند مرد داستان ما، از محکومیت و حس دلسوزی برای خود آزاد نشده اند.

خدا می خواهد تاجی به عوض خاکستر به ما ببخشد، اما ما نیز باید تمایل داشته باشیم که خاکستر را رها کنیم! این بدان معناست که از دلسوزی برای خود، سرزنش و نگرش تلخ دست برداریم. امروز می تواند شروعی تازه برای کسی باشد که مایل است گذشته را فراموش کند و ب هراستی از مسیح پیروی نماید!


ما می توانیم فردی قابل ترحم یا قوی باشیم، اما نم یتوانیم هر دوی آنها باشیم. برای آزاد شدن باید دلسوزی برای خود را رها کنیم.

Facebook icon Twitter icon Instagram icon Pinterest icon Google+ icon YouTube icon LinkedIn icon Contact icon